دیگر افغانستان آن کشوری نیست که نزده سال پیش با کمک جامعه جهانی روند امیدوارکننده رفتن به سوی جامعه باز را آغاز کرد. این کشور حالا در باتلاقی از فجایع سیاسی و اجتماعی فرو رفته و هیچ روزنه امیدی برای فرداهای روشن و شکوهمند به چشم نمی خورد. استبداد و زورگویی از همین حالا در تمام سطوح خود را نشان می دهد.

طی چهاردهه گذشته که از بحران افغانستان سپری می شود، هرگز به اندازه امروز این کشور در محاق توجه نبوده است، از یک سو بحران نتیجۀ انتخابات از دیگر سو نزدیک شدن زمان امضای توافق صلح میان امریکا و طالبان و از جانبی دیگر شیوع بیماری کرونا افغانستان را به یکی از مهم ترین قضایای ملی، منطقه یی و جهانی مبدل کرده است.

انتخابات آن گونه که فکر می شد، به پایان بحران نینجامید و عملا فاز تازه یی از بحران های جدید را با عملکرد کمیسیون های انتخاباتی که در هماهنگی با دسته انتخاباتی ” دولت ساز” عمل کردند، به روی جامعه باز کرد. حالا نه تنها دسته های انتخاباتی مطرح نتیجه انتخابات را مهندسی شده و سراسر تقلب آمیز می دانند، بل همان تعداد اندک رای دهنده گان نیز از رفتن شان به پای صندوق های رای پیشمان به نظر می رسند. نتیجۀ انتخابات نه تنها کشور را وارد فاز بحران های فراسایشی و خطرناک ساخته است، بل به ارزش های مثل جمهوریت، انتخابات و دموکراسی نیز نقطه پایان گذاشت.

دیگر افغانستان آن کشوری نیست که نزده سال پیش با کمک جامعه جهانی روند امیدوارکننده رفتن به سوی جامعه باز را آغاز کرد. این کشور حالا در باتلاقی از فجایع سیاسی و اجتماعی فرو رفته و هیچ روزنه امیدی برای فرداهای روشن و شکوهمند به چشم نمی خورد. استبداد و زورگویی از همین حالا در تمام سطوح خود را نشان می دهد.

به ویژه این که زخم چرکین عقده مندی های سیاسی در تیم غاصب به شکل بیمارگونه سرباز کرده است. وقتی رهبران تیم غاصب تحمل شنیدن چند سخن انتقاد آمیز را نداشته باشند و هنوز بر کرسی های قدرت جلوس نکرده، افراد را به نهاد های عدلی و قضایی به اتهام کامنت های فیسبوکی معرفی کنند، بدون شک آینده چنین رهبرانی بسیار خطرناک و غیرقابل پیشبینی است. حفظ الله امین دیکتاتورترین کودتاچی رژیم حزب دموکراتیک خلق هم پیش از رسیدن به قدرت سیاسی، کشتارهای بی رحمانه اش را آغاز نکرده بود ولی غاصبان کنونی حق مردم هنوز طعم قدرت را ناچشیده به جان مردم افتاده اند.

آیا وضعیت کشور در دست چنین تیم و دسته یی بهتر از زمان حفظ الله امین و یاران مستبد او خواهد بود؟ می گویند سالی که نیکوست از بهاراش پیدا است. بهار دسته انتخاباتی ” دولت ساز” با ارعاب و خشونت آغاز شده و بدون شک اگر این دسته در قدرت سیاسی کشور باقی بماند، با همین وضعیت ادامه خواهد یافت. نخستین موضوع مورد بحث در فضای فعلی سیاسی کشور حل مشکل انتخابات به هر طریق ممکن است.

بدون ایجاد حکومت مردمی و پاسخگو افغانستان از گردونه دشواری های امروز به سلامت عبور نخواهد کرد. باور مردم به سران فعلی حکومت در مجموع از بین رفته و در موجودیت این افراد نمی توان به امنیت، صلح و رفاه دست پیدا کرد. تجربه پنج سال حکومت داری قوم گرایانه آقای غنی نشان داد که او فاقد صلاحیت رهبری کشور است و در سایۀ او دامنه نابسامانی های سیاسی، امنیتی و اجتماعی هر روز گسترده تر می شود.

در پنج سال گذشته حتا یک مورد به عنوان دستاورد مثبت برای حکومت آقای غنی و اطرافیان او نمی توان نشان داد که ادامه قدرت او را رضایت بخش جلوه دهد. جالب این جاست که با وجود همه نفرت و انزجاری که از تیم فعلی وجود دارد، این تیم در تبانی با کمیسیون های انتخاباتی آماده شده است که بازهم قدرت سیاسی را برای یک دوره دیگر در انحصار خود داشته باشد.

پرسش اساسی این جاست که آقای غنی چه برنامۀ برای تغییر در پنج سال آینده خواهد داشت در حالی که در پنج سال گذشته موفق نشد که حتا کابینه حکومت را به صورت کامل بسازد؟ بحث مهم و اساسی دیگر امضای توافقنامۀ صلح با طالبان است.