سال ۱۳۵۶در اداره ی مرکز احصاییه کار می کردم. در این روزها سرشماری نفوس برای نخستین بار در تاریخ کشور به هزینۀ سازمان ملل، از سوی ادارۀ مرکزاحصائیه روی دست گرفته شد. مشاوران آمار نفوس از کشورهای هند، فرانسه و روسیه جهت تدریس شیوه‌های سرشماری نفوس به ادارۀ مرکز احصائیه فرستاده شدند و از دو […]

سال ۱۳۵۶در اداره ی مرکز احصاییه کار می کردم. در این روزها سرشماری نفوس برای نخستین بار در تاریخ کشور به هزینۀ سازمان ملل، از سوی ادارۀ مرکزاحصائیه روی دست گرفته شد. مشاوران آمار نفوس از کشورهای هند، فرانسه و روسیه جهت تدریس شیوه‌های سرشماری نفوس به ادارۀ مرکز احصائیه فرستاده شدند و از دو میتود سرشماری مکمل و نمونه‌ای، برای کشور ما که کوهستانی بود سرشماری نمونه‌ای را، و از سه میتود احصاییوی (مود، میدیان و اوسط حسابی) اوسط حسابی را برگزیدند. فورم‌های رسمی سرشماری از سازمان ملل متحد رسید و سرشماری آغاز شد.
در این سرشماری وزارت پلان و احصائیۀ مرکزی با کارشناسان سازمان ملل مشترکاً همکاری می‌کردند. آمار به ریاست طرح و تحلیل می‌آمد. رئیس طرح و تحلیل سردار عبدالله که چندان پشتکار هم نداشت، همه کارها را به مدیر عمومی آقای وحدت می‌سپرد که جوان بسیار فعال و زحمتکش هزاره بود و از امریکا در رشتۀ احصاییه ماستری داشت. چون من در بخش توحید و تحلیل آمار کار می‌کردم، کار توحید آن را به من سپرد.
سرشماری در بخشی از مناطق چون ننگرهار، کامه، لغمان، کنر، سهاک، کمری و شیوکی آغاز شد. فورم‌های خانه‌پری شده دو کاپی داشت که اصل آن به ریاست طرح و تحلیل احصائیه مرکزی و یک کاپی آن به وزارت پلان برای توحید ارقام سپرده می‌شد.
با دشورای در چند هفته توانستیم آمار جمع‌آوری شده را با معیارهای احصاییوی توحید کنیم. با شگفتی به آمار دقیقی دست یافتیم که پشتون‌ها در مناطقی که ادعای اکثریت دارند از ٣۵ درصد بیشتر نیستند. شماری از بین این ٣۵ درصد هم می‌گفتند «ما پشتون هستیم، اما زبان ما فارسی است.» بنابراین در کامه، لغمان، ننگرهار، حسین‌خیل کمری و شیوکی ٧۵ درصد مردم به زبان فارسی سخن می‌گفتند.
بدین گونه با نیمۀ سرشماری نفوس به جعل و سفسطه «تیوری اکثریت» پی بردیم که سال‌ها با افسانۀ اکثریت، مردم را شستشوی مغزی کرده و فریفته بودند.
ساعت پنج عصر در دفتر وزیر احصاییه مجلس بود که در آن مجلس علی احمد خرم، وزیر پلان و مشاور روسی استرلسوف با ترجمانش فرهاد علی‌اکبر اوف، مشاورین هندی و سردار عبدالله رئیس طرح و تحلیل حضور داشتند. چون آمار در دفتر ما توحید می‌شد، باید آقای وحدت از چگونگی توحید آمار برای مجلس گزارش می‌داد. وی با آن همه با دانش و بینش ژرف آدم ترسویی بود و یارای بیان حقایق را در حضور وزیر نداشت. بنا بر آن از من خواست تا با وی در این مجلس حضور یابم و اگر آقای حکیمی اجازه بدهد، چگونگی آمار را من گزارش بدهم.
پرونده‌ها را زیر بغل زدیم و داخل مجلس شدیم. آقای وحدت در حضور وزیرگفت: چون ثریا آمار را با وسواس ویژۀ خود توحید کرده است، خواستم تا وی درباره آن گزارش بدهد. عبدالکریم حکیمی که پدرش از لغمان و مادرش از قندهار و خودش یکی از پشتونیست‌های دوآتشه بود، نخست مرا برای خرم و مشاوران خارجی به عنوان یک زن یونیک و بااستعداد معرفی کرد و گفت: «این خانم جوان تازه از دانشکدۀ اقتصاد فارغ شده است. من دقت و پشتکار وی را می ستایم. برای همین به وی اجازه می‌دهم تا از چگونگی آمار گزارش بدهد.»
من آرام آرام آمار نفوس را گزارش می‌دادم، تا بدان‌جا رسیدم که پشتون‌ها از نگاه تباری در این مناطق اکثریت نیستند و از نگاه زبان هم مردم آنجا بیشتر به زبان پارسی سخن می‌گویند. حکیمی که هرگز تصور نمی‌کرد من بی‌تردید به جعل تاریخی‌شان اشاره کنم، خواست جلو مرا بگیرد و با ناراحتی آمیخته با خشم گفت: «هنوز سرشماری نفوس در تمام ولایات کشور به پایان نرسیده است و تا چند ماه دیگر همه چیز معلوم خواهد شد.»
علی‌احمد خرم که وزیر پلان بود، در تضاد با حکیمی‌گفت: «اگر پشتون‌ها در مناطق خود اکثریت نیستند، پس در ولایت‌های شمال و غرب و مرکزی کشور که هنوز سرشماری نشده، چگونه می‌توانند اکثریت باشند؟ آماری که ما در وزارت پلان توحید کرده‌ایم، همسانی با گزارش این خانم دارد.»
مشاوران سر کلافه را گُم کرده بودند. حکیمی‌گفت: «شما آقای خرم و شما خانم بهاء چیز تازه‌ای را کشف نکرده‌اید. ما بسیار چیزها را می‌دانیم، اما به خاطر اهداف سیاسی دولت در پیوند با مسئلۀ پشتونستان و خواست رئیس‌جمهور، باید پشتون‌ها را اکثریت نشان بدهیم و ارقام را دست بزنیم.
مشاور هندی گفت: «شما که می‌خواهید آمار جعلی ارائه کنید، پس چه نیازی به هزینۀ چند ملیون دالری سازمان ملل برای این سرشماری بود؟»
جدال لفظی شدیدی بین حکیمی و خرم دربارۀ مسئلۀ پشتونستان و تیوری اکثریت بالا گرفت. خرم گفت: «مسئلۀ اکثریت نشان دادن پشتون‌ها در پالیسی‌های شوونیستی شما ابعاد گوناگون دارد. برجسته‌ترین ستم که در تاریخ معاصر افغانستان تداوم یافته این است که از نظر ساختار سیاسی نظام قبیله‌ای افغانستان، وجود یک تاجیک، یک هزاره و یک اوزبیک در حاکمیت دولت به گونۀ غصب حاکمیت موروثی قبیله‌ای به شمار می‌آید.» حکیمی به من گفت: «این مباحثه بین دو وزیر و مشاوران خارجی است، شما می‌توانید تشریف ببرید.» خرم گفت: «آقای حکیمی شما نخست وی را به عنوان یک خانم آگاه و یونیک اجازۀ نشستن و صحبت کردن دادید. حال که به حقایقی اشاره کرد، مرخصش می‌کنید؟»
من مجلس را ترک کردم و به خانه رفتم. فردا که دفتر آمدم، آقای وحدت برایم گفت: «تنش‌ها بین دو وزیر شدت گرفت، اما من ندانستم که چرا استرلسوف مشاور روسی از سیاست دولت در قبال مسئلۀ پشتونستان و تیوری اکثریت پشتون‌ها دفاع می‌کرد؟»
پس از چند روز به تاریخ ٢۵ آبان ١٣۵۶ ( ١۶نومبر ١٩٧٧) خبر رسید که شخصی به نام مرجان، وزیر پلان را ترور کرده است.
آقای وحدت که رفیق نزدیک علی‌احمد خرم بود، علت ترورش را پافشاری وی بر موضوع سرشماری دقیق و شفاف نفوس و نفی سیاست پشتونستان می‌دانست که بر مبنای سیاست‌های شوونیستی ترورش کرده‌اند.
با یک احساس گنگ دریافتیم که در فاجعۀ قتل خرم، بین استرلسوف مشاور روسی و مرجان (قاتل خرم) که از پیروان حزب دموکراتیک خلق بود، یک پیوند منطقی و سازمان‌یافته وجود دارد.
گروهی گفتند که بعد از سفر نافرجام محمدداوود به ماسکو، شوروی‌ها در پی به‌هم زدن نظم و امنیت رژیم داوود به ترور خرم دست زده‌اند و شاید هم چیزهای دیگری زیر پردۀ ابهام قرار داشته باشد.
همان روز فرهاد علی‌اکبر اف؛ ترجمان استرلسوف را در رهرو پایین دفتر احصاییه دیدم. وی که تاجیکستانی بود و خود هزاران داغ نهان از ستمگری روس‌ها در دل داشت، از برخورد مجلس چند روز پیش و قتل خرم متأثر بود. من زمان را مناسب دانستم و پرسیدم: «چرا آقای استرلوف از سیاست پشتونستان و تیوری اکثریت دفاع می‌کرد؟» وی به دور و بر خود از سر احتیاط نگاهی کرد و آرام گفت: «چون دختر صادق و آزادمنشی هستی، به تو اعتماد می‌کنم. روس‌ها پژوهش‌هایی در زمینۀ تاریخ افغانستان و تاریخ منطقه دارند. آنها می‌دانند که محمدداوود از زمان نخست‌وزیری خود به سیاست شوروی و پشتونستان دل بسته بود. کرملین وی را به تار خام پشتونستان آزاد بسته است تا تشنج و تنش‌ها را بین پاکستان و افغانستان دربارۀ خط دیورند پیوسته داغ نگه دارد. اگر چنین نباشد، پاکستان با پیوندهای نیک حسن همجواری، افغانستان را به سوی پیمان نظامی سنتو و سیاتو می‌کشاند. آنگاه طرح مثلث سه گانۀ (ایران، افغانستان و پاکستان) عملی شده افغانستان در دامن امریکا خواهد افتاد. در این اواخر محمدداوود دریافته که پشتون‌های قبایل آن سوی مرز دیورند کوچک‌ترین دلچسپی به افغانستان فقیر ندارند. آنها آن سوی مرز، کار، تجارت، خط آهن، بیمارستان، مکتب و دانشگاه دارند. به آبهای آزاد راه دارند؛ اینجا چه دارند؟ حتا رهبران پشتون (نشنل عوامی پارتی) گفته‌اند ما پاکستانی هستیم و پاکستان با همین نقشه هویت ملی و بین‌المللی دارد و شناخته شده است. تنها پشتون‌های دو سوی مرز، گاو شیری (خط دیورند) را می‌دوشند و شوروی‌ها هم برای سران قبایل پول می‌فرستند.»
هنوز بیشتر از هشتاد درصد سرشماری باقی مانده بود که با کودتای ننگین هفته ثور تره کی وامین در تبانی با شوروی ها مانع تداوم سرشماری نفوس شدند.
پس از کودتای هفت ثور سلطان علی کشتمند به عنوان وزیر پلان کشور تعیین گردید، اما یک وزارت را توهین به ایمان انقلابی خودمی دانست، بنابران اداره ی مرکزاحصائیه را نیز از آن خود کرد.
به تاریخ ١٢ ثور عبدالکریم حکیمی به امتداد دهلیز مرکز احصائیه صدها چوکی چید و تمام کارکنان آن اداره را برای شناسایی وزیر جدید پلان و احصائیه مرکزی دعوت کرد.
سلطان علی کشتمند برسکوی سخنرانی بلند شد. نخست از برگشت نا پذیری « انقلاب شکوهمند ثور!؟» سخن راند و سپس بزرگترین خیانت ملی را بشارت داد که سرشماری نفوس دیگرادامه نخواهد یافت. بی گسست بادی به غبغب گوشت آلودش انداخت و گفت: این اداره تا اکنون یک اداره امریکایی بوده است، نماینده های امپریالسم غرب در این اداره گرد آمده اند و ما این اداره را تصفیه می کنیم. بنابر دستور کمیته ی انقلابی تحصیل کرده گان امریکا و انگلستان را ازاین اداره اخراج می کنم. عبدالکریم حکیمی که نماینده و تحصیل یافته ی امپریالیسم امریکا است، ازاین اداره اخراج گردید و به زودی مورد باز پرسی کمیته ی انقلابی قرارخواهد گرفت. همچنان آقای سلطانی که در انگلستان تحصیل نموده است، ما به نماینده های استعمار انگلیس نیازی نداریم، ازاین اداره برطرف گردید. درباره ی سرنوشت دیگر تحصیل یافتگان غرب بزودی کمیته ی انقلابی تصمیم اتخاذ خواهد کرد وهمچنان خانم ثریا بهاء به عنوان عنصر ضد انقلاب از کار برکنار گردید.
برگرفته از کتاب ( رها در باد )


  • نویسنده : ثریا بها
  • منبع خبر : سفیر نیوز