در این یادداشت به صورت خلاصه، مسیر حوادث و سپس گمانه زنی درباره اتفاقات آتی در مناقشه اخیر بین رژیم ایران و امریکا را بررسی خواهم کرد. امریکا پیشتر اعلام کرده بود که هرگونه اقدامی که تهدیدی برای جان سربازان امریکایی باشد را به عنوان خط قرمز خود لحاظ کرده و در صورت تخطی از آن، اقدام لازم را برای رفع این تهدید به انجام خواهد رساند.
خط قرمز، فقط یک عبارت پردازی ساده نیست (چون بسیاری از مردم ایران به ادبیات رژیم عادت کردهاند و بارها سخنان توخالی شنیدهاند، بنابراین متوجه ادبیات سیاسی متعارف نمیشوند) خط قرمز بدان معنا است که امریکا صرف نظر از هرگونه نتایج آتی، در مقابل تهاجم ایران، خود را موظف به پاسخگویی مقتضی میداند. این حتی، مسئله تصمیمگیری ترمپ یا کاخ سفید نیست (همانطور که حتی جو بایدن نیز قبول کرد اگر جای ترمپ بود، واکنش نشان میداد). راکتی که از سوی کتائب حزبالله پرتاب و منجر به کشتهشدن یک پیمانکار امریکایی و چند تن دیگر شد، برای امریکا یعنی گذر از خط قرمز، پس آنها بلافاصله پنج مقر نظامی این میلیشا را منهدم کردند.
ایران در رفتارهای پرخاشگرانه اخیر خود، دچار یک اشتباه محاسباتی بزرگ شد. آنها با همان پرچم و لباس نظامی حزبالله، به منطقه سبز و سفارت امریکا حمله کردند. اگرچه نتوانستند آن را تسخیر کنند، اما این اقدام یادآور حمله به سفارت امریکا در بنغازی در سال ۲۰۱۲ است که منجر به کشته شدن کریستوفر استیونز سفیر امریکا شد و البته یادآور تسخیر سفارت امریکا در تهران بود. ترمپ در مناظرههای انتخاباتی، بارها هیلاری کلینتون را به بیعملی در ماجرای حمله به سفارت امریکا در بنغازی متهم و سرزنش کرده بود، بنابراین ترمپ نمیتوانست تحمل کند که دموکراتها همین کار را با وی بکنند. پس بلافاصله نیروهای خود را برای محافظت وارد منطقه سبز کرد و البته همانطور که میدانیم به دستور وی، قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس را با یک حمله هوایی در نزدیک فرودگاه بغداد کشتند.
این را باید ذکر کرد که کشتن سلیمانی برخلاف تصور، هیچگاه کار چندان سختی برای امریکا نبوده است. همین فاصله زمانی کوتاه بین حمله به سفارت امریکا تا این عملیات ضدتروریستی، نشان میدهد که آنها از قبل هم میتوانستند وی را نابود کنند.
قبل از اقدام به عملیات ضدتروریستی که منجر به کشته شدن سلیمانی شد، پمپئو در مصاحبه با فاکس نیوز گفت: قصد خالی کردن سفارت امریکا و یا بیرون راندن نیروهای خود از عراق را ندارند. این سخن پمپئو، نکته بسیار مهمی دارد: امریکا قصد دارد تمامی عناصر رژیم و میلیشاهایش را از عراق جارو کند زیرا راه دیگری باقی نمیماند.
بنابراین امریکا مسیرِ تنشزایی را برای جلوگیری از اقدام دشمن خود انتخاب کرده است: اگر شما ما را تهدید کنید، ما پاسخ شدیدتر و محکمتری خواهیم داد مسیر تنشزایی (یعنی تلافی یک اقدام با اقدامی شدیدتر و یا تهدید به اقدامی شدیدتر به این امید که طرف مقابل جرات واکنش نداشته باشد)، بین دو نیرویی با قدرت برابر، به احتمال زیاد به جنگی تمام عیار میانجامد، اما در این تنش دو طرف برابر نیستند و یک طرف یعنی ایران به مراتب ضعیفتر است و حتما بازنده هرگونه رویارویی مستقیم نظامی خواهد بود.
ایران کاملا از مرگ سلیمانی شوکه شده و احساس تحقیر میکند. از یکسو آنها میخواهند تلافی کنند اما از سوی دیگر امریکا دست و پای آنها را بسته است: درصورت هر اقدامی از هر گروه نظامی در عراق یا حتی منطقه، که باعث کشته شدن نیروهای امریکایی شود، ایران مسوول دانسته خواهد شد پس عملا ایران قادر به ایجاد یک جنگ نیابتی نیست. از طرف دیگر هر اقدامی، با اقدامی شدیدتر از سوی امریکا مواجه می شود و امریکا هم قصد ترک منطقه را ندارد.
همه اینها بدان معنا است که ایران علیرغم هارت و پورتهایش، هیچ کاری نمیتواند بکند. آنها نه میتوانند در مسیر تنشزایی امریکا قدم بردارند و نه البته میتوانند کاملا عقبنشینی کنند. عقبنشینی و انفعال منجر به تضعیف بسیار شدید روحیه بین عناصر نظام خواهد شد. سالها یاوهگویی و بلوف، صحبت از اقتدار نظام در منطقه، قهرمانسازی از سلیمانی و غیره، عناصر رژیم را در توهم و فانتزی فرو برده است و اکنون آنها با یک سیلی از خواب بلند شدهاند.
پس احتمالا چند گزینه بیشتر برای رژیم ایران باقی نمیماند، البته برای آنها هیچکدام چنگی به دل نمیزند:
۱. اقدامات بسیار پراکنده، محدود و تهدیدآمیز در عراق از سوی میلیشاها بطوری که سرباز امریکایی کشته نشود اما شرایط در عراق همچنان امنیتی و ملتهب بماند.
۲. اقدام تلافیجویانه در کشوری دیگر علیه منافع امریکا.
۳. تقسیمبندی عراق به مناطق تحت نفوذ امریکا و تحت نفوذ ایران از طریق توافقات پنهانی.
در این حین، ایران سعی میکند با گندهگویی درباره انتقامجویی، دموکراتها و شخصیتهای سیاسی ضعیفالنفستر امریکایی را به نقد و رویارویی با ترمپ بکشاند. اینکه این گزینهها بتوانند واقعا جلوی پاسخ نظامی شدیدتر امریکا را بگیرند، جای تردید دارد. البته ایران می تواند زمان بخرد تا شاید انتخابات امریکا و یا دیگر حوادث، وضعیت را به نفع آنها برگرداند.
ترمپ بارها گفته بود که کمپین فشارحداکثری جواب داده و بنابراین هیچ عجلهای نه برای مذاکره دارد و نه برای جنگ. اما اکنون گذر زمان، خیلی به نفع امریکا نیست و بنابراین آنها این فرصت را برای پاکسازی عراق از نیروهای ایرانی نباید از دست بدهند. ورود نیروهای بیشتر امریکایی به عراق نشان از تصمیم امریکا برای تنشزایی دارد.
نیروهای حشدالعشبی کاملا روحیه خود را باختهاند و زمان شکار آنها فرارسیده است. امکان حمله به خاک ایران هم البته هست. همانطور که لیندزی گراهام در مصاحبه با فاکسنیوز پیشنهاد کردهاست، برای شکستن کمر رژیم ایران، پاسخ نظامی میتواند متوجه نابودی پالایشگاههای نفت ایران باشد. همچنین ترمپ نیز در یک توئیت به وضوح اعلام کرد که ۵۲ هدف را در ایران مورد حمله قرار خواهند داد. امریکا، مسیر تنشزایی را همراه با کمپین فشارحداکثری با شدت ادامه خواهد داد.
- نویسنده : امین قضایی
- منبع خبر : IDFM
Sunday, 6 October , 2024