پس از بیش از دو ماه مذاکره، روند صلح افغانستان در دوحه قطر از سر گرفته شده است و دولت افغانستان و سران گروه طالبان مجموعه رویه ها و اصولی را که روند رو به جلو را اداره می‌کنند نهایی کرده اند. این در حالیست که خشونت در بیشتر ولایات افغانستان افزایش یافته است. با […]

پس از بیش از دو ماه مذاکره، روند صلح افغانستان در دوحه قطر از سر گرفته شده است و دولت افغانستان و سران گروه طالبان مجموعه رویه ها و اصولی را که روند رو به جلو را اداره می‌کنند نهایی کرده اند.

این در حالیست که خشونت در بیشتر ولایات افغانستان افزایش یافته است. با از سرگیری روند صلح افغانستان، نگرانی های زیادی برای بازیگران بین المللی از جمله ایالات متحده، چین و همچنین پاکستان و هند وجود دارد.

امریکا: ایالات متحده بیشترین چیز را برای باختن و بیشترین ترس را دارد، زیرا از سال ۲۰۰۱ در افغانستان درگیر بوده است. این کشور بیش از ۱ تریلیون دالر برای بودجه جنگ و بیش از ۶/۴ تریلیون دالر برای تلاش های جنگ پس از ۱۱سپتمبر هزینه کرده است.

ترس برای ایالات متحده احتمال جنگ دائمی است، زیرا معامله دولت ترامپ پیام های مختلفی را به گروه طالبان ارسال کرده است. طالبان اکنون این فرصت را دارند که از تعهدات خود صرف نظر کنند یا به راحتی منتظر بمانند تا ایالات متحده به طور کامل خارج شود. در حالی که اکثر افغانها به وضوح مایل به حضور نیروهای آمریکایی در کشور نیستند، اکثر آنها انتظار داشتند که این عقب نشینی در فرصت مناسب تر یا با هماهنگی با پذیرش توافق سیاسی انجام شود.

با در نظر داشتن این عدم قطعیت ها، نگرانی ایالات متحده باید این باشد که آیا افغانستان ممکن است دوباره به یک پناهگاه امن بین المللی برای گروه های تروریستی مانند داعش تبدیل شود؟ در حالی که افراط گرایی همچنان یک نگرانی اصلی برای ایالات متحده است، واشنگتن همچنین افغانستان را از دریچه رقابت قدرت بزرگ ایالات متحده و چین می بیند.

توافقی که منجر به خروج ایالات متحده از افغانستان شود، خلا ژئوپلیتیکی ایجاد می کند که چین بدنبال پر کردن آن بوده و تلاش های ایالات متحده برای پیشبرد نظم مبتنی بر قوانین در منطقه را پیچیده تر خواهد کرد. این امر همچنین می تواند منجر به عدم دسترسی ایالات متحده به منابع طبیعی غنی افغانستان شود.

چین: این کشور منافع استراتژیک بسیاری در افغانستان دارد. تقویت ابتکار عمل کمربند و جاده (BRI)، امنیت داخلی و بین المللی، کسب منابع و توسعه و ادغام اقتصادی. ادغام افغانستان در پروژه کمربند و جاده به گشودن بازارهای جدید در کشوری با منابع گسترده و پتانسیل انسانی کمک می کند. یک توافق موفقیت آمیز برای صلح افغانستان راه را برای چین باز می کند، به ویژه اگر حضور ایالات متحده در این کشور به میزان قابل توجهی کاهش یابد.

از نظر بیجینگ، بی ثباتی افغانستان به نگرانی های امنیتی در حاشیه چین ارتباط دارد. چین خود را درگیر مشکلات امنیت داخلی مرتبط با مسلمانان ترک زبان اویغور از شمال غربی ولایت شین جیانگ می داند. بنابراین منافع چین در افغانستان اقتصادی و سیاسی است.

پاکستان: این کشور یک رابطه پیچیده با کابل و واشنگتن دارد. این امید و ترس پاکستان است که آنها بتوانند معمار یک رژیم جدید در افغانستان باشند، نظامی که به منافع استراتژیک پاکستان حساس باشد و برای گروه های شبه نظامی ضد پاکستان پناهگاه امن برای حملات مرزی نباشد.

هند: مشارکت هند در روند صلح هر دو جنبه اقتصادی و سیاسی را دارد. دهلی نو به یک سرمایه گذار برجسته در توسعه زیرساخت های افغانستان و همچنین حمایت از اقدامات حکومتی تبدیل شده است. با این حال، ترس هند کاملاواضح است. هرگونه تغییر در آرایش فعلی به معنای مشکلات در کشمیر و ناامنی امنیت منطقه به نفع پاکستان است. هند همچنین نگران سرعت عقب نشینی نیروهای آمریکایی است که به نفع طالبان و همچنین به نفع چین است.

با از سرگیری روند صلح، رقابت های منطقه ای دوباره با هر راه حل سیاسی که می تواند با مذاکرات افغانستان حاصل شود، آمورد آزمایش قرار خواهند گرفت. ایالات متحده و هند بیشترین ضرر را در این توافق سیاسی دارند، جایی که طالبان به وضوح برتری دارند. چین و پاکستان با تغییر در وضع موجود بیشترین سود را می برند، اگرچه هر دو دارای آسیب پذیری طولانی مدت در برابر افراط گرایی هستند.

در این میان، خروج نیروهای امریکایی به گروه طالبان اهرم فشار بیشتری بر علیه دولت افغانستان می بخشد، که همچنان در دام واقعیتی گرفتار شده است که تنها جنگ و رنج دائمی را برای کشور به ارمغان آورده است. اکنون امکان صلح وجود دارد، اما به نظر می رسد ترس ها و مسیر رو به صلح تحت هدایت طالبان است.

  • منبع خبر : جیوپالیتیکال مانیتر