هر چیزی که داریم شاهد از دست دادنش خواهیم بود، این قطعی ترین اتفاق زندگیست، صد سال دیگر همه به صورت فعلی در جهان نخواهیم بود. زنگها برای که به صدا در می آیند، نام یکی از رمان های ارنست همنیگوی است، منظور از زنگ در اینجا همان زنگ کلیسا است که در هنگام تشیع جنازه نواخته و به صدا در می آید. زنگ ها برای که به صدا در می آیند، در واقع میگوید؛ زنگها برای تو به صدا در میآیند و روزی زنگ تو هم نواخته خواهد شد.
با وجود اینکه خبرگزاریها و شبکه های اطلاع رسانی روزانه و به صورت لحظهای تعداد مرگ و میر بر اثر کرونا را در کشور خودمان و در جهان اعلام میکنند و ما این اخبار را می شنویم، اما شاهد رفتارهایی در جامعه هستیم که نشان از بی تفاوتی مردم نسبت به این پدیده است.
اینکه ما چگونه رفتارمی کنیم بستگی به نظام تفسیری ما از پدیدهها و رویدادها دارد، در واقع برای پاسخ به این سوال که چرا مردم نسبت به کرونا بی تفاوت هستند و دستورهای صحی را رعایت نمیکنند، باید به سراغ روایت های مردم از این اتفاق برویم.
وقتی به روایت های مردم گوش میدهیم انگار با دو نوع از روایت مواجه هستیم، یکی روایت فاجعه انگاری و یکی روایت کوچک انگاری، در روایت فاجعه انگاری فرد دچار اضطراب و استرس ونگرانی زیاد میشود، مادام اخبار را پیگیری میکنند، اطلاعات و اخبار مربوط به کرونا را برای دوستان و نزدیکان خود نشر میکنند، این افراد با نشر این اطلاعات و اخبار به یکدیگر، اضطراب و استرس بیشتری به یکدیگر وارد میکنند، و اتفاقی که استرس و اضطراب در سیستم ایمنی بدن ایجاد میکند این است که سیستم ایمنی بدن را ضعیف می کند و آنها را بیشتر مستعد بیماری می سازد.
ازسوی دیگر با گروهی از افراد مواجه هستیم که کوچک انگاری میکنند و با خود میگویند، این هم یک آنفولانزا مثل سرماخوردگی است، و به رویدادهای اطراف توجه نمیکنند، با خود نمیگویند که این ویروس باعث شده است که خطوط هوایی کشورها به حالت تعویق قرار بگیرد، مدیران در کشور های مختلف فعالیت خود را متوقف کنند، شهرها در حالت قرنطین قرار دارند و اقتصاد کشورهای مختلف با مشکل مواجه شده است، در اینجا فرد نسبت به آسیب ها و مشکلات بی توجه است و این اطلاعات را انکار می کند و یا دروغ میشمارد.
کوچک انگاری و فاجعه انگاری هر دو از روایت های متفاوت و نظام تفسیری ما از رویداد ها منشا میگیرد و باعث به وجود آمدن رفتار های متفاوت میشود، باید توجه داشته باشیم که رفتار ما بر روی یک پدیده میتواند اثر افزاینده داشته و میتواند هم اثر کاهنده داشته باشد، بسته به اینکه چه رفتاری را از خود نشان دهیم، یعنی کوچک انگاری کنیم و یا اینکه فاجعه انگاری کنیم، تاثیر متفاوت روی رویداد می گذاریم. کوچک انگاری کردن باعث میشود که ویروس کرونا عادی انگاری شود و مردم نکات و دستورات صحی را رعایت نکنند در نتیجه شاهد مرگ و میر بیشتری خواهیم بود و با فاجعه انگاری نیز رفتارهای ناکارآمد از خود نشان میدهیم و خود را بیشتر مستعد بیماری می کنیم.
در نتیجه در این موقعیت لازم است که پاسخ های کارآمد و پاسخ های ناکارآمد را نسبت به مسئله کرونا که درگیر آن هستیم مشخص کنیم. پاسخ های کارآمد، شامل احتیاط، مدیریت احساسات، هدفمندی وعملگرایی و معنا یابی است. احتیاط یعنی اینکه به دستورات پزشکی که توسط متخصصین به ما داده می شود گوش کنیم و موارد لازم را رعایت کنیم.
مدیریت احساسات، یعنی اینکه تلاش کنیم اضطراب، استرس و نگرانی خود را در حدی نگه داریم که فعالیت ما را مختل نکند و ما را دچار بهم ریختگی و ترس نکند، چگونه میتوانیم اضطراب و استرس را کم کنیم؟ برای این کار در ابتدا لازم است که اطلاع رسانی در خصوص کرونا را به عهده شبکهها و رسانههای رسمی بگذارید و شما اطلاعات را به یکدیگر بازنشر نکنید و از مضطرب شدن فضا جلو گیری کنید.
هدفمندی وعملگرایی، برای اینکار نیاز است که سود و زیان کنید و بسنجید که چه ملاقات هایی ضروری است، اگر در خانه و اطرافیانتان افرادی هستند که بیماری های زمینه ای دارند و یا اینکه دارای ویژگی هایی هستند که احتمال ابتلای آنها به بیماری را افزایش میدهد به رفت و آمدتان کنترل داشته باشید و سعی کنید که تا حد ممکن از طریق تلفن ها و شبکه های اجتماعی با هم در ارتباط باشید و یکدیگررا مورد لطف و مهربانی قرار دهید.
معنا یابی، در اینجا باید توجه کنیم که بیماری کرونا برای ما چه معنایی دارد، یکی از معناهایی که می تواند داشته باشد آگاهی به مرگ است و این آگاهی به مرگ باعث ایجاد ترس می شود و ترس در نهایت موجب انکار بیماری و کوچک انگاری آن می شود. یکی از معناهای دیگر، سرشت جمعی ماست، یعنی اینکه بیماری کرونا در برابر همه افراد یکسان عمل می کند، در نتیجه اگر موارد لازم را رعایت نکنیم این بیماری می تواند به راحتی در جامعه سرایت کند و همه افراد جامعه را درگیر خود کند.
معنای دیگر، سبک زندگی است، یکی از پیامدهای بحران کرونا می تواند ایجاد سبک جدید در زندگی باشد، تا کنون ارتباطات ما به گونه ای بود که باید برای دادن نوازش یکدیگر را بغل می کردیم، دست میدادیم وصورت های یکدیگر را می بوسیدیم، اما اکنون با توجه به وضعیت کنونی نیاز است که نوازش دادن های خود را به شیوه های دیگر انجام دهیم، ما می توانیم یاد بگیریم که احساسات خود نسبت به یکدیگر را از طریق میمیک صورت و زبان بدنمان به یکدیگر منتقل کنیم، میتوانیم با کلمات احساسات خود را بیان کنیم.
پاسخ های ناکارآمد شامل، انکار، اضطراب، خشم، فریب و افسردگی است. هنگامیکه با این پدیده نو مواجه شدیم یکی از اتفاقاتی که شاهد آن بودیم در جامعه، فریب بود، افراد کلاهبردار و فریب کار تلاش کردند از طریق پخش خرافات و اطلاعات غلط مردم را فریب دهند و از باورها و عقاید مردم سوء استفاده کنند و حتی برای اخاذی از مردم ادعای کشف واکسن کرونا را کردند و متاسفانه به دلیل منفعل بودن مردم در برابر خرافات و اطلاعات غلط، این اطلاعات به سرعت گسترش پیدا کرد و باعث شد مردم رفتارهای پر خطر انجام دهند و موارد لازم را رعایت نکنند.
در نهایت بحران هم میتواند فرصت باشد و هم می تواند تهدید، فرصت باشد در صورتی که بتوانیم انعطاف داشته باشیم و عادات، باورها و تفکرات خود را بررسی کنیم و بر اساس شرایط موجود تطبیق بدیم و با جهان سازگاری پیدا کنیم و میتواند تهدید باشد در صورتی که مقاومت کنیم بر عادات و روش های غلط که من و ما را دچار آسیب و زیان میکند.
- نویسنده : رها احمدی کارشناس ارشد روانشناس بالینی
- منبع خبر : هفته نامه سفیر
Saturday, 23 November , 2024