«پروژۀ صلح» به پایان عمرش نزدیک شده و اکنون آخرین نَفَس‌هایش را در دوحه می‌کشد. به نظر می‌رسد که امروز آخرین روز این پروژه است که به ناکامی مطلق انجامید. زلمی خلیل‌زاد در مدیریت آن ناکام ماند و نتوانست از لابلای آن، چیزی به دست آورد که به برنده شدن دونالد ترامپ در انتخابات امروزِ […]

«پروژۀ صلح» به پایان عمرش نزدیک شده و اکنون آخرین نَفَس‌هایش را در دوحه می‌کشد. به نظر می‌رسد که امروز آخرین روز این پروژه است که به ناکامی مطلق انجامید. زلمی خلیل‌زاد در مدیریت آن ناکام ماند و نتوانست از لابلای آن، چیزی به دست آورد که به برنده شدن دونالد ترامپ در انتخابات امروزِ آمریکا کمک کند.
از همان آغاز، آشکار بود که این پرژه تنها مصرف انتخاباتی برای دونالد ترامپ دارد، نه هدف پایان‌دهی به جنگ و خشونت‌ها در افغانستان. از این رو، هر کسی که تا کنون به برآیندِ مثبتِ این پروژه، دل‌‌خوش بوده، پس از امروز دیگر نباید چشمی امید به آن داشته باشد.
احتمال زیاد می‌رود که دونالد ترامپ ـــ‌آن‌‌گونه که نگاه‌سنجی‌ها نشان می‌دهند‌ـــ در این انتخابات شکست بخورد. با برنده شدن جو بایدن و افتادن حکومت در دست دموکرات‌ها بسیار بعید به نظر می‌رسد که جو بایدن بتواند زلمی خلیل‌زاد را در این سِمَت تحمل کند. از این رو، گفت‌وگوهای صلح، شکل و شمایلی بسیار متفاوتی خواهد گرفت و حتا احتمال می‌رود که ـــ‌دست‌کم‌ـــ برای مدتی به تعلیق در بیاید.
با فرض پیروزی دوبارۀ دونالد ترامپ، بعید به نظر می‌رسد که دوام این پروژه در اولویت کاری ادارۀ قرار گیرد. یکی از دلایل آن، پایان مصرف این پروژه است و دونالد ترامپ نمی‌تواند برای بار سوم در انتخابات چهار سال بعد شرکت کند. دلیل دیگرش شکست و ناکامی این پروژه است. با آن که از آغاز گفت‌وگوهای روــ‌درــ‌رو میان هیئت‌های دولت و گروه طالبان تقریباً دو ماه می‌گذرد ولی تا کنون حتا بر سر کارشیوه و موضوعات موردِ بحث، به توافق نرسیده اند.
دلیل اصلی این بن‌بست، زیاده‌خواهی‌های بی‌اندازه و خواسته‌های تحمل‌ناپذیر طالبان است. طالبان روی خواسته‌هایی پافشاری دارند که پروژۀ صلح را به بازی «بردــ‌باخت» تبدیل کرده است. معنای این پافشاری که گفت‌وگوهای صلح را به بن‌بست کشیده، این است که گروه طالبان هیچ ارزشی برای دولت و ملت افغانستان قایل نیست. معنای این زیاده‌خواهی و بی‌اعتنایی، شکست گفت‌وگوهای صلح و دوام جنگ است.
علت این پافشاری‌ها و فزون‌خواهی‌ها نیز روشن است. نرمش و تضرعِ بیش از اندازۀ آقایان کرزی و غنی در برابر طالبان در بیش از یک دهۀ اخیر، از یک سو، و امتیازدهی‌های سخاوت‌مندانه و دل‌سوزانۀ زلمی خلیل‌زاد و دونالد ترامپ، از سویی دیگر، سبب شده است که طالبان̊ گستاخ‌تر از پیش و زیاده‌خواه‌تر از همیشه شوند و به خواست‌های دولت‌ و ملت افغانستان به اندازۀ سر سوزن نیز بها ندهند.
از این رو، دوام این وضعیت و تمدید اقامتِ هیئت گفت‌وگوکنندۀ دولت در دوحه، هیچ سودی در پی نخواهد داشت و همان‌گونه که تا کنون باعث ضیاع وقت و هدر دادن منابع و نیرو بوده، پس از این نیز باعث وقت‌تلفیِ بیش‌تر، هدردهی منابع بیش‌تر، و خسته‌گی و سرخورده‌گی نماینده‌گان دولت خواهد بود. چند روز پیش، چهار تن از آن‌ها به کابل برگشتند. جا دارد که باقی ‌آن‌ها نیز فرخوانده شوند.
چشم دوختن به نتیجۀ مثبتِ گفت‌وگوهای صلحِ دوحه، از همان آغاز، خوش‌باوری محض ـــ‌‌حتا ساده‌لوحی‌ـــ بود. کسانی که در آغاز دچار این ساده‌لوحی شده بودند، باید پس از طرح خواسته‌های بی‌جای طالبان در گفت‌وگوهای صلح، تعهدشکنی‌های پیاپی این گروه، گسترش خشونت در بیش از ۲۰ ولایت، خلق فجایع در پایتخت‌ و ولایت‌ها، و حمله بر نهادهای آموزشی کوثر دانش و دانش‌گاه کابل، به این نتیجه رسیده باشند که امید داشتن به نتیجۀ گفت‌وگو با طالبان، دوام همان خوش‌باوری و ساده‌لوحی است.

  • نویسنده : مرتضی معراج