طالبان بعد از بیست سال دوباره احیا گردید و به عنوان یک گروه شورشی که سالها در مقابل یک حکومت نسبتا مشروع می جنگیدند توانستند به هدف غایی شان که همانا آزادی کشور از چنگ خارجی ها و به دست آوردن قدرت بودند برسند و اکنون سرمست از پیروزی هایشان در سراسر کشور جولان می […]

طالبان بعد از بیست سال دوباره احیا گردید و به عنوان یک گروه شورشی که سالها در مقابل یک حکومت نسبتا مشروع می جنگیدند توانستند به هدف غایی شان که همانا آزادی کشور از چنگ خارجی ها و به دست آوردن قدرت بودند برسند و اکنون سرمست از پیروزی هایشان در سراسر کشور جولان می دهند.

جنگ هزینه دارد و قربانی می خواهد، طالبان برای رسیدن به این هدف خویش هم قربانی دادند و هم هزینه های سنگینی پرداختند و تمام فعالیت های شان به عنوان یک گروه شورشی یا تروریستی با استفاده از ابزار انتحار و جنگ های چریکی در قالب یک نهضت بود ولی اکنون با به دست آوردن قدرت سیاسی یک کشور، از نگاه جامعه شناختی این نهضت باید جاگزین نهاد سیاسی شود که در قالب آن باید بتوانند به ثبات و توسعه سیاسی برسد و ابزار های را روی میز شان قرار دهند که در تعاملات بین المللی از آن بهره مند گردند.

نیروهای طالبان به صورت قطعی یک نیروی مذهبی هستند که با رویکرد یک عقیده دینی و ایدیولوژی خاص می جنگند و این نیروها قطعا در معاملات سیاسی و منطقه ای کاری را به جای نمی رسانند حالا باید شاهد قاعده بازی این گروه در سطح سیاست بین الملل و منطقه ای باشیم که چگونه یک نیروی مذهبی که سالها برای پیاده کردن شریعت جنگیدند چی چیزی نهان در انبان دارند تا در بازیهای سیاسی بین المللی و منطقه ای از آن رونمایی کنند.

پس از گرفتن قدرت سیاسی به دست طالبان این گروه تلاش کردند تا به شکلی مشروعیت بین المللی کسب کنند اما به رسمیت شناخته شدن این گروه به این سادگی نیست و اکثر کشور ها تلاش دارند با احتیاط به این گروه برخورد کنند اما آنچه را که این نیروهای غیر متخصص دارند چقدر با منافع ملی کشور همخوانی دارد، باید از رهگذر بر خورد کشورهای منطقه ای به آن دید و حدس زد که طالبان برای کسب مشروعیت سیاسی در سطح بین المللی حاضر اند چقدر قربانی دهند.

پاکستان مهم ترین همسایه افغانستان و نزدیکترین حامی این گروه طالبان از بدو تاسیس بوده است و این کشور مشکل دیرینه با حکومت های گذشته افغانستان درمساله شناخت خط دیورند به عنوان یک مرز بین المللی داشته است و پاکستان همواره تلاش کرده است به هرشکلی شده تا قبل از به رسمیت شناخته شدن این خط به عنوان یک مرز بین المللی از سوی حکومت افغانستان از همه ابزار های نظامی واستخباراتی برای بی ثباتی افغانستان استفاده کنند و پس از به قدرت رسیدن دوباره طالبان ریس سازمان استخباراتی پاکستان مهم ترین و اولین مقام یک کشور خارجی بود که از کابل دیدن می کرد.

از سوی هم سرپرست وزارت تحصیلات عالی طالبان در هفته پیش گفت افغانستان هیچگاهی با پاکستان اختلاف مرزی نداشته است موضوع که همواره اختلاف بین دوکشور بوده است.

ایران همسایه غربی افغانستان به شکلی در قدرت گرفتن طالبان نقش برجسته ای داشته است از یک طرف سقوط حکومت کابل که با پشتیبانی امریکا ایجاد گردیده بود مایه دلخوشی برای حکومت ایران بود تا از شر امریکا رقیب دیرینه اش از منطقه راحت تر شود و از سویی هم به دنبال منافع سیاسی و اقتصادی خویش است،افغانستان با ثبات و قدرتمند هیچگاهی به نفع کشورهای همسایه نیست و ایران همواره تلاش کرده است به شکلی از اوضاع نا بسامان افغانستان بیشترین سود را ببرد،حتا قبل از به قدرت رسیدن طالبان همواره کشورهای عضو ناتو ایران را در زمینه تجهیز و آموزش نظامی طالبان متهم می کردند و از سوی هم ایران از حق آبه که از دریای هلمند بر خوردار است می تواند در عدم یک دولت بی ثبات و ناپایدار بی حساب سود ببرد و این به نفع ایران است .

روسیه نیز به شکلی در یک جنگ نیابتی پای امریکا را از افغانستان جمع کرد،این کشور علاوه بر این که حریف دیرینه اش را ضربه فنی کرد تا از افغانستان عقب برود در سطح بین الملل نیز سیاست خارجی امریکا را لطمه زد که همانا عصر جهان تک قطبی گذشته و امریکا برای جهان چند قطبی آماده شود.

چین نیز یکی از حامیان سر سخت رژیم طالبان است که همواره از کارکرد های این گروه حمایت کرده است و به شکلی سیاست جهان خواری امریکا را زمین گیر کرده است،چین نگاه اقتصادی به افغانستان و منطقه دارد و این کشور همواره تلاش کرده است تا اقتصاد درجه یک جهان باشد که رقابت سختی با امریکا در این مورد دارد و طالبان برای این که در منطقه مشروعیت پیدا کند از هیچ امتیاز برای واگذاری در این زمینه دریغ نمی کند و چین می داند که معادن افغانستان به صورت بالقوه منبع برای رسیدن به یک هدف اقتصادی درجه یک است.

آنطور که به نظر می رسید قاعده بازی طالبان برای تعامل با کشورهای منطقه به هدف کسب مشروعیت، بازی باخت _برد در هر مورد است،از یک طرف به دلیل غیر تخصصی بودن تمام افراد این گروه که مقام های بلند سیاسی رسیدند حتا سواد خواندن نوشتن را نمی دانند و از سوی هم عدم تساهل و تسامح سیاسی طالبان با گروهای مخالف بیشتر چانس باخت این گروه در بازی های منطقوی را رقم خواهد زد و کشورهای منطقوی می دانند چگونه از این خلا بیشترین سود را ببرند.

لجاجت سران طالبان برای کنار زدن مقام های پیشین حکومت که متخصص تر و با سواد تر از گروه طالبان است می تواند منافع ملی افغانستان را در دراز مدت با خطر جدی مواجه سازد که به مراتب ویران گر تر از جنگ های داخلی باشد و بازی های منطقوی ایجاب می کند تا افغانستان بی ثبات و فاقد یک حکومت قدرتمند به نفع همه باشد.

  • نویسنده : مسح الله داریوش
  • منبع خبر : سفیر نیوز