مرحله دوم دموکراسی در افغانستان در دروه ظاهر شاه،حین صدارت محمود خان عموی شاه صورت گرفت که این دوره بنام دهه دموکراسی شهرت و تا سال 1953 ادامه یافت ولی بعد از صدارت داود خان این روند متوقف و دموکراسی غایب بزرگ در حکومت داری افغانستان بوده است. مرحله سوم دموکراسی سازی یا فرایند گذار به دموکراسی در افغانستان بعد از سال 2001 بود که لنگان لنگان تا کنون ادامه دارد در این مرحله نقش نیروهای فراملی در فرایند به گذار به دموکراسی به مراتب پر رنگ و اساسی تر بوده است.

سفیر: سامویل هانتیگتون دانشمند روابط بین الملل معتقد است دموکراسی دارای سه موج بوده است که این موج ها آغاز برای گذار به دموکراسی است اما تجربه و تاریخ نشان داده است همواره گذار از یک رژیم خود کامه قطعا به دموکراسی نینجامیده است آنچه را تاریخ می گوید گذار از یک رژیم اقتدار گرا ممکن است به رژیم اقتدار گراتر دیگر جا خوش کند.

در ادبیات امروزه سه نوع نگرش به پیدایش دموکراسی مطرح شده است که نظریه نوسازی،نظریه ساختاری و نظریه نخبه گان است ،افغانستان به عنوان کشور که بالقوه تمایل به گذار را دارد که چنین حسی در تمام جوامع یکسان است هر گاه از این منظر بررسی شود فقط در زمان امان الله خان شاه تجدد گرا در فهرست نظریه نخبگان سیاسی قرار می گیرد و باقی هیچ کدام مرحله از گذار به دموکراسی نتوانسته است در مقابل سنت و سنت گرایی جامعه افغانی مقاومت کند.

دانکو راستو یکی از پیشتازان مکتب نخبگان سیاسی در سال ۱۹۷۰ در مقاله مهمی با عنوان “گذار به مردم سالاری” را مطرح کرد به نظر این نویسنده گذار به دموکراسی چهار مرحله دارد ۱٫ شکل گیری وحدت ملی ۲ مبارزه نا تمام برای سلطه سیاسی میان طبقات اجتماعی و نیروهای سیاسی ۳ گذار اولیه یا مرحله تصمیم گیری که در آن نیرو مخالف و معارض به شیوه تاکتیکی تصمیم به یک سازش بگیرد ۴ مرحله گذار یا قوام یابی مرحله اول.

هر گاه از منظر راستو به دوره امان الله خان (۱۹۱۹)دیده شود دموکراسی سازی این شاه تجدد طلب هم پایش می لنگد ولی به صورت کل این دوره نقش نخبه گان سیاسی که در راس آن خود شاه و محمود طرزی پدر ژورنالیسم افغانستان بارز تر بود بنا برین این مرحله را با احتیاط می توانیم بگوییم نقش نخبگان سیاسی در دموکراسی و تحکیم در جوامع سنتی آن روز افغانستان با ارزش بوده است.

مرحله دوم دموکراسی در افغانستان در دروه ظاهر شاه،حین صدارت محمود خان عموی شاه صورت گرفت که این دوره بنام دهه دموکراسی شهرت و تا سال ۱۹۵۳ ادامه یافت ولی بعد از صدارت داود خان این روند متوقف و دموکراسی غایب بزرگ در حکومت داری افغانستان بوده است. مرحله سوم دموکراسی سازی یا فرایند گذار به دموکراسی در افغانستان بعد از سال ۲۰۰۱ بود که لنگان لنگان تا کنون ادامه دارد در این مرحله نقش نیروهای فراملی در فرایند به گذار به دموکراسی به مراتب پر رنگ و اساسی تر بوده است.

به صورت کل سه موج دموکراسی که درافغانستان سپری گردیده است دو موج آن با تلخکامی لذت آن از جامعه افغانی محو گردیده است مرحله اول که امان الله خان از بالا به صورت وارداتی تلاش می کرد تا ساختارها و بنیان ها دموکراتیک را وارد افغانستان کند ولی با شورش حبیب الله خان کلکانی عیار سنت گرا، نیست و نابود گردید و نتوانست مرحله گذار به صورت کامل در این کشور تکمیل گردد،زمامداری حبیب الله کلکانی به شیوه سنتی تر از قبل اداره گردید و شخم دموکراسی را که امان الله خان پاشیده بود در نطفه خشکاند و بعد از کلکانی نادر خان با اقتدار گرایی کامل به حکومت ادامه داد.

مرحله دوم که در زمان صدارت محمود خان صورت گرفت بنام دهه دموکراسی شهرت یافت دراین زمان احزاب سیاسی به فعالیت خویش دوباره شروع کردند چون رهبران اکثر احزاب سیاسی به دلیل فضای اختناق آلود که در دوره صدارت هاشم خان عموی بزرگ شاه حاکم بود یا در حبس بودند یا در تبعید به سر می بردند ولی بعد روی کار آمدن صدارت محمود خان فضا باز تر شد، آزادی بیان،آزادی احزاب،اعتراض ها در مقابل کارکرد حکومت یک مقداری گسترش پیدا کرد ولی این دوره همچنان پایان خوش برای دموکراسی نداشت با روی کار آمدن داود خان به عنوان صدر اعظم فضا باز سیاسی بر روی احزاب و اپوزیسیون بسته شد و فضای احتناق و خفقان دوباره حاکم گردید.

مرحله سوم دموکراسی پس از فردای سقوط رژیم طالبان در سال ۲۰۰۱ صورت گرفت،در این نوبت نه نخبه گان سیاسی نه پایگاه های مردمی نقش داشتند و نه هم ساختار های اقتصادی و مرفه جامعه که منجر به گذار می گردید،وقتی مردم افغانستان در این مرحله از دموکراسی پا گذاشتند که اکثریت مردم زیر خط فقر به سر می بردند و گراف بیسوادی نقطه اوج را نشان می داد غلظت سنت به حدی بود که سیمای سنت از ریش های بلند مردان و اجازه ندان کار زنان،بسته بودن مکتب های دخترانه بود این بار نوبت به “دموکراسی با زور” بود که اکنون آخرین نفس هایش را می کشد.

موج سوم دموکراسی درافغانستان یا همان”دموکراسی با زور” مثل دو موج قبلی ممکن است پایان خوشی نداشته باشد،امریکا به هدف دموکراسی سازی و دولت سازی ۱۸ سال قبل وارد افغانستان شد صدها سرباز خارجی و هزاران سرباز دولت افغانستان در این جنگ کشته شدند،میلیون ها دالر مصرف گردید دهها نهاد های فراملی به نهاد سازی و تغیر ذهنیت مردم در این کشور کار کردند ولی بعد از دو دهه به نقط اول رسیدیم،توافق صلح امریکا با طالبان در صورت ادعای امارت اسلامی و رد کردن قانون اساسی افغانستان جای می رسیم که ۱۸ سال قبل بودیم،تکرار سناریوی گذشته با دو دهه تاخیر.

  • نویسنده : مسح اسلام خیل
  • منبع خبر : هفته‌نامه سفیر